این روزها دلم فیلتر شده است
آخر هر کارش می کنم باز نمی شود...

این روزها دلم فیلتر شده است
آخر هر کارش می کنم باز نمی شود...

جان اسیر دل
دل اسیر دوست
دوست چه میداند دل اسیر اوست
برايم کـــف زدند
در آغوشـم گرفتند
تاييد و تشويقـــم کردند که آخر فراموشت کـردم
ديگر تا ابد بر لـبانم لبخندی تَصنـعی مهــمان است
امـا بيـنِ خودمـان باشد ،
هـنوز تنـها دلبــرکم تو هسـتی
برايم کـــف زدند
در آغوشـم گرفتند
تاييد و تشويقـــم کردند که آخر فراموشت کـردم
ديگر تا ابد بر لـبانم لبخندی تَصنـعی مهــمان است
امـا بيـنِ خودمـان باشد ،
هـنوز تنـها دلبــرکم تو هسـتی
در جلسه امتحانِ عشق
من ماندهام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود!
در این سکوت بغضآلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش میکشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگهام، کنار آن قطره، یک قلب میکشم!
وقت تمام است.
برگهها بالا..

وقتی یه آدم میــــــــگه ،
هیچ کس منو دوســــــــت نداره
منظورش از هیچ کــــس ،
یک نفــــــــر بیشتر نیست…
همون یه نفری که برای اون همه کســــــــه…
قابل توجه یه عزیزی که همیشه میگه هیشکی من ودوست نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!

در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیا....!!!
مصباح الهدایه:کاشانی
خدایا ما از بندگان رانده شده خود نگردان

لباس مشکی ما را به دستمان بدهید
به ما حسینیه ی گریه را نشان بدهید
مرا که راهی بزم عزای اربابم
برای زود رسیدن کمی توان بدهید
اگر خدای نکرده در آخر خطم
به جان اشک سه ساله مرا امان بدهید
نماز گریه ی ما با امامت سقاست
به روی مأذنه ی کربلا اذان بدهید
برای آن که بمانم همیشه بر درتان
به کلب قافله ی عشق استخوان بدهید
قسم به حرمت چشمانتان اگر مُردیم
به روی سنگ حسینیه غسلمان بدهید
علی اکبر لطیفیان

یاااااااااااااااااااااااااااا حسین
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
شراب شعر چشمان تو
هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می بافند کولی های جادو، گیسوی شب را
همان جاها، که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند
همان جاها، که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند
همان جاها، که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند
همان جاها که پشت پرده شب، دختر خورشید فردا را می آرایند
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته است
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست
همین فردا، همین فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه، لرزان از نسیم سرد پاییز است
دل بی تاب و بی آرام من از شوق لبریز است
به هر سو چشم من رو می کند فرداست
سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند
قناری ها سرود صبح می خوانند
من آنجا چشم در راه توام، ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم که می خندی و می آیی
نگاهم باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین تورا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو
ای افسوس!
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
این روزها خون هم گریه کنی
عمق همدردی دیگران
یک کلمه است
....آخی....
![[تصویر: fmapz89qsseckk1rmub9.jpg]](http://www.pic.tooptarinha.com/images/fmapz89qsseckk1rmub9.jpg)
وقتی شغل آدم تغییر می کند
درزمان های گذشته فکر می کردم که تغییر شغل چندان سخت نمی باشد اما هم اکنون متوجه شدم که کاری بسیار مشکل و طاقت فرسا است.
دبیر مقطع راهنمایی به مقطع ابتدایی وارد میشود................................
از دور دست ها برایم مقطع ابتدایی مقطعی سخت آسان بود .در مخیله خود آن را کاری بس راحت می دیدم .اما حال متوجه شدم که در چه...
االبته شاید دلیل این برداشت منطقه شغلی من باشد.
منطقه متفاوت ...عجیب است اما تفاوت فرهنگی بین ما موج میزند.شاید دلیل آن وسعت شهر اهواز می باشد .شهری که جایی برای نفس کشیدن میان انبوه آدم ها وجود ندارد
مفاسد اخلاقی وخانودگی........................................:
در یک کلاس ۳۵ نفره ابتدایی ۴فرزند طلاق
کودکانی با چشم های کبود
و مادرانی با نگاهی اسف بار
گفتن واقعیت همیشه سخت است.اما متاسفانه این واقعیت ها وجود دارد وهیچ کس نمی تواند آن را مخفی کند چرا هرگزکه یک موجود معدوم نیست.
شاید دیدن نیمه خالی لیوان کار درستی نیست .گاه گداری با خود می گویم چشم هارا باید شست اما آنقدر کودکی که زیر ربگار مشکلات قد خم کرده غمگینم می کند که نمی توانم سهراب وار به نیمه پر ودانش آموزانی که با خانواده های فرهیخته خود در فضای سالم اجتماعی زندگی می کنند بنگرم.
ا
ممنون از حضورتون به وبلاگم وشرمنده از سر نزدن من
راستش فکر کنم این فقط برای مدت کوتاهی باشه که اینترنت رو تو خونه خودم ردیف کنم
اول زندگی ومکشکلات
راست من به خاطر شغل همسرم محل زندگیم رو تغییر دادم وغل خودم انتقال پیدا کرد
ازدواج وپایان زندگی مجردی وشروع مسئولیت
تغییر شهر ووتغییرتغییر محل کار
دلتنگی خانواده
خانه داری
دانشگاه
راست اوایل برام خیلی نفس گیر بود واگر بگم هنوزم نیست دروغ محض هست اما خوب فکر می کنم فقط به خاطر همسرم این شرایط رو میخوام تحمل کنم
من چندان با فرهنگ مردم اهواز دمساز نیستم واحساس می کنم اهواز دارای ضعف فرهنگی شدیدی هست که البته به خاطر بزرگیش منطقه منطقه تا منطقه فرق داره
هفته گذشته همچین روزی من توی آرایشگاه بودم و شب مراسم عروسیم بود
رویایی ترین مراسمی که همه منتظرش هستن و دوست دارن خودشون رو تو لباس عروس ودامادی ببینن
خدا همه رو به عشقشون برسون.آمین
از دوستانی که هم تبریک گفتن و تو مراسمم شرکت کردن یا دور را دور تبریک دادن ممنونم
نقد دختر آسمانی:
به نظر من این شعر وبه قولی دکلمه ادبی با یک آغاز زیبا شروع به کار کرده اما متاسفانه فرود خوبی نداشته و انگار شاعر نمی دونسته که چطور سر وته شعر روی هم بزاره.
در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكيلم دلم بود
و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان
قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن
تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ
كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم
و من گفتم به تو بگويند:
دوستت دارم
گلابی : بدرد نخور .
سیب زمینی : بی خاصیت , بی رگ.
گیشنیز: آدم مفت خور .
شلغم : گیج و مشنگ .
هویج : آدم علّاف .
بادمجون : معطّل .
شفتالو : آدم دوست داشتنی .
باقالی : تنبل ...
و , و , و ...
ککککمکم کنید
دوستای خوبم لطفا یه شعر زیبا برای کارت عروسیم بهم پیشنهاد کنید
To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندي که دلت درد بگيره
To find mails by the thousands when you return from a vacation
بعد از اينکه از مسافرت برگشتي ببيني هزار تا نامه داري
To go for a vacation to some pretty place
براي مسافرت به يک جاي خوشگل بري
To listen to your favorite song in the radio
به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي
To go to bed and to listen while it rains outside
به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي
To leave the Shower and find that the towel is warm
از حموم که اومدي بيرون ببيني حوله ات گرمه
To clear your last exam
آخرين امتحانت رو پاس کني
To receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to
کسي که معمولا زياد نميبينيش ولي دلت ميخواد ببينيش بهت تلفن کنه
To find money in a pant that you haven't used since last year
توي شلواري که تو سال گذشته ازش استفاده نميکردي پول پيدا کني
To laugh at yourself looking at mirror, making faces
براي خودت تو آينه شکلک در بياري و بهش بخندي
Calls at midnight that last for hours
تلفن نيمه شب داشته باشي که ساعتها هم طول بکشه
To laugh without a reason
بدون دليل بخندي
To accidentally hear somebody say something good about you
بطور تصادفي بشنوي که يک نفر داره از شما تعريف ميکنه
To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours
از خواب پاشي و ببيني که چند ساعت ديگه هم ميتوني بخوابي
To hear a song that makes you remember a special person
آهنگي رو گوش کني که شخص خاصي رو به ياد شما مياره
To be part of a team
عضو يک تيم باشي
To watch the sunset from the hill top
از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه کني
To make new friends
دوستاي جديد پيدا کني
To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person
وقتي اونو ميبيني دلت هري بريزه پايين
To pass time with your best friends
لحظات خوبي رو با دوستانت سپري کني
To see people that you like, feeling happy
کساني رو که دوستشون داري رو خوشحال ببيني
See an old friend again and to feel that the things have not changed
يه دوست قديمي رو دوباره ببيني و ببيني که فرقي نکرده
To take an evening walk along the beach
عصر که شد کنار ساحل قدم بزني
To have somebody tell you that he/she loves you
يکي رو داشته باشي که بدوني دوستت داره
remembering stupid things done with stupid friends. To laugh, laugh, and ... laugh
يادت بياد که دوستاي احمقت چه کارهاي احمقانه اي کردند و بخندي و بخندي و ... باز هم بخندي
These are the best moments of life
اينها بهترين لحظههاي زندگي هستند
Let us learn to cherish them
قدرشون رو بدونيم
"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگي يک مشکل نيست که بايد حلش کرد بلکه يک هديه است که بايد ازش لذت برد"
وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن
به تو نشون ميده
تو 1000 دليل براي خنديدن
به اون نشون بده ...
"چارلي چاپلين"
مرا دیو درد بر دل نشسته ست
ای باران سیل اسا
ببار از اسمان ابری دلتنگ
که امشب هم نیاید باز مهمانم
دوچشمم مانده بر سنگ فرش کوچه ها باران
ببار که امشب دانه هایت را
با سوره های حمدو ناس و قدر بیشتر تر کرده ام
ببار که امشب آسمان هم کینه میتوزد
ببار تا بغضهای حنجرش آرام گیرد
نمیدانم چه دردی دارد این باران
نمیدانم چه بغضی دارد این باران
که چون یاد از من مسکین کند مهمان شیدایم
به بارش میدهد تن را
و فرمان میدهد او را
که بازا سوی اقبالت
منه پا در ره مشتاق دیدارت
گذارش تا که در جامش
شراب خون تنهایی بنوشد باز
گذارش تا به خلوتگاه سر خویش
جلیس قصه ها باشد
انیس غصه ها باشد
گذارش تا بمیر در میان درد و دیوار و در پی
که چون فرهاد عاشق شب شکن باشد
باری از فرمان بیرحمانه باران
باز میگردد مهمانم سوی اقبالش
و من باز اندرین خانه متروک
به باران شکوه میبافم
که ای باران سیل اسا
ببار از اسمان ابری دلتنگ
که امشب هم نیاید باز مهمانم

میفشارند مرا در قفس تنهایی
و چهار دیوار بلند اینک
طرح زندان مرا میریزند
و تو از پشت طراوت
می نهی پا به همان سوی تن خسته من
با تو این قاصدک است خنده کنان
بر دم برنده شمشیر سپهر
آّه:
و تو از وراء نور میایی
حوریان هم همه در پشت سرت می ایند ، می خندند
سایه ها بر سر راهت می رقصند ، میرقصند
و من از روی نسیمی مدهوش
تا کران:
پر ز مهرت می ایم ، می ایم
انچه از قلب لطیفم مانده بر جا همه ارزانی تو
همه نگاه گرمم خیره بر قامت تو
همه امید عمرم:
یک نوازش،یک نگاه،یا یک صدا از تن تو
یاد من هست که ایامی پیش
با من اشتی تر از این دوران بودی
و به گاه گل سپیده هر صبح
بهر من یک سبد شعر می سرودی
می تنیدی روح خوابم را با شمیمت
می رسیدی جسم و جان را با وصالت
و من از روزنه پنجره ها می دیدم
کودکان را همه پاک
که برایت گل موج می چینند
از دل دریای محبت
آه :
پشت ان روزنه ها و درون های و هوی بچه ها
همچو آواز دل انگیز قناری
چه سرودی زیبا بود
چه سرودی ! در لطافت مثل گل
در صداقت مثل آب
در کنارش جاده ای سبز از صفا
در میانش بوته هایی از اقاقی
انتهایش شهر سفید نور بود...
اینک در انتظار تو ام
در انتظار تو گویی نگاه مرا
به انسوی پنجره ها دوخته اند
گویی با نرمی لحظه ها
سینه ام را دریده اند
من:
به اظطراب سکوت کوهستان
در دل تاریک شب رسیده ام
من:
به سوی سراب سرد بیابان
از سوز کام تشنه ام دویده ام
اینک در انتظار تو ام
اینک در انتظار تو ام
لذت دنیا متعلق به كسی نیست كه با آدم صادق زندگی می كند بلکه آرامش دنیا سهم كسی است كه با وجدان صادق زندگی میكند...
آن شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید و راحت خوابش برد ولی پسر کوچولو نمی توانست بخوابد ، چون به این فکر می کرد که همانطور که خودش بهترین تیله اش را یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل او مقداری از شیرینیهایش را قایم کرده و همه شیرینی هایش را به او نداده ...!!!
ولي غافل از اينكه داشتن تو
قشنگترين بهانه ام شد....!
که مانده باشد روی ساعتهای با تو بودن

گاهی چيزی است
مثل ياكريمی
كه لای پنجره گير افتاده....


تو کجایی که ببینی دل من در حسرت دیدارست دیدار تو؟
منعم نکن عاشقم من عاشق تو
تو کجایی که ببینی دل من تنهاست تنهای تنها...؟
منعم نکن عاشقم من عاشق تو
تو کجایی که ببینی واله و شیدا شدم...؟
منعم نکن اسیرم من اسیردل تو
تو کجایی که ببینی دیدگانم بارانی ست؟
منعم نکن دلتنگم دلتنگ دیدن روی تو
تو کجایی ای مونس من چشم به راهت هستم؟
منعم نکن دیوانه ام دیوانه ان نگاه تو
تو کجایی امشب ای نازنینم...؟
منعم نکن دلتنگم دل تنگ ان صدای تو

امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، راضی باشد با ستارگان
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
از شادی پر گیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمان غوغاها فکنم
سبو بریزم ساغر شکنم
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
با ماه و پروین سخن می گویم، وز روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها، می کاهم از غمها
ماه و زهره را به طرب آرم،از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمه ای بر لب ها، نغمه ای بر لب ها
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، رازی باشد با ستارگان
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
امتحان مثنوی
۹۰۰صفحه آنم تو یک روز ونیم
خوب به این دلیل نتونستم آپ کنم ونتونستم مثل هر سال به خودم بگم آغاز جدید وشروع دوباره مبارک
خدایا از اینکه به من حقیر اجازه دادی تا دوباره شروع کنم وتو رو ستایش کنم ازت ممنونم
خدایا امسال آرزوم سلامت دختر خواهرم بود ومن نه تنها برای آن بلکه برای همه بندگانت آرزوی سلامت جسمی وروحی دارم وامیدوارم نگاهت رو به من حقیر هم بیندازی
راستی الان نمره تحقیق در دستور زبان رو که ترم گذشته فقط ۲نفر قبولی داشت ۱۶.۲۳گرفتم.بازم شکر
گلی آمدنت به خانه مبارک
یه روز که این نوشته ها را خوندی میای میگی که واییییییییی چه جالبه
من وعمو بهزادت کنار هم نشستیم داشتیم درباره رنگی بودن یا نبودن چشات حرف میزدیم
الان که رنگی بودن .من اولین لحظه آبی دیدمشون .تو بیمارستان توی دستگاه![]()
![]()