درباره

آری آغاز عشق دوست داشتن است


سلام
یه مشت حرف دل برای همه آنهایی که دل دارن


آخرین نوشته ها

دسته بندی ها

جستجو

لینک های روزانه

برچسب ها

خودت خواستی بری باشه

 
ولی کاش نجابت عشقم درک کرده باشی


 کاش ...باشه این اخرش
 وقت وداع است 

            دلم میلرزه
                         
دستام میلرزه
 ولی باشه

 بهت نه نمیگم
                            میرم
             من که باید از این خاک برم

         میرم

  شایدم زودتر

باشه عشقت تو قلبم خاک میکنم

ولی بعدش دلمم تو همین جا

همین لحظه

             خاک میکنم

میشم از سنگ

هیچ کسی باور نمیکنم

هیچ عشقی و

نه باور دارم

نه خواهم داشت

من یه بچه بودم

دلم پر از مهر بود

پر از محبت

کاش میشد از دنیا برم

تا هیچ دلتنگی در کار نبود

خدایا

ببر منو

خداحافظ برای همیشه

                      هر چی بشه دوست دارم

 

 

نوشته شده در شنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۰ ساعت 17:32 توسط : دختر آسمانی | دسته :
  •    []

  • سلام

    چند روزپیش تو مدرسه ما که یه شیفتش راهنمایی پسرانه ویه شیفت دخترانه هست مراسم تعذیه امام حسین(ع) رو شاگردای پسرمون اجرا کردند.

    آنها با سن کمشون بسیار زیبا نقش اما حسین (ع) وحضرت عباس(ع)را اجرا کردند .در چشماشون موجی از عشق بود انگار واقعا حر شده بودند انگار دلشون میخواست با لشکروعاملان یزید بجنگن .شور وشوقی تو دلشون بود.

    آنهایی هم که نقش سپاه عمر ابی سعد رو داشتن هم دوست داشتند قبحی عمل آن سپاهیان رو با تمام وجود به تصویر بکشند که همه بدونند که به امام حسیین(ع) چی شده!!!!!!!!!!!!!!!!!

    موج عشق در مدارس...

    نوشته شده در یکشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۰ ساعت 11:54 توسط : دختر آسمانی | دسته :
  •    []

  • سلام

    این روزها تاریخ داره ورق میخوره.همه به عاشوراا نگاه می کنن ودر نگاه های خودشون به دنبال یافتن حقیقت عاشورا هستند.

    عاشورا را از دو منظر میشه نگاه کرد

    ۱)داستان امامی که به سمت کوفه رفت تا حاکم آنجا شود اما از بخت واقبال بد کوفیان عهد شکستند واو را به ربگار کین خود بستند .فرزندانش را ناجوانمردانه به زیر تیغ بردند واو به آنها التماس می کرد تا به خاندانش قطره ای آب برسدو...

    ۲)داستان امامی که برای اجرای فرمان خدا به سمت کوفه رفت .او در وجود خود سراپا عشق بود ایمان .

    در مقابل عهد شکنی کوفیا سر خم نکرد واستوار تر به راه خود ادامه داد چرا که در پستوی خانه دل او وخاندانش جز محبت خدا چیز دیگری نبود

    او تشنه بود اما تشنه عشق

    او خواستار آب بود اما آبی از معرفت کوفه

    او به کوفیان التماس می کرد اما نه برای قطره ای ناچیز از آب بلکه برای بازگشت بندگان خدا

    به هر حال عاشورا وکربلا حقیقتی بس شگرف است .می بایست به آن از منظر عشق نگریست وکربلا را در وسعت دید خود قرار داد

    من ایام سوگواری را به تمامی جهانیان تسلیت عرض می نمایم

    نوشته شده در جمعه یازدهم آذر ۱۳۹۰ ساعت 9:23 توسط : دختر آسمانی | دسته :
  •    []